گذشتهی ساده:
filteredشکل سوم:
filteredسومشخص مفرد:
filtersوجه وصفی حال:
filteringشکل جمع:
filtersصافی، پالونه، آب صاف کردن، تصفیه کردن، پالودن، صاف کردن، چیزی که بعضی پرتوها از آن میگذرند؛ ولی حائل پرتوهای دیگر است.
صافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
coffee filter
صافی قهوه
oil filter
(اتومبیل) فیلتر روغن
cigarette filter
فیلتر سیگار
a filter cigarette
سیگار مشتوک (فیلتردار)
Air filters cleanse the room's air of smoke and dust.
پالونههای هوا هوای اتاق را از دود و گرد و خاک میزدایند.
a color filter for a camera lens
فیلتر رنگی برای عدسی دوربین عکاسی
Sand filters the water.
ماسه آب را پالوده (تصفیه) میکند.
This device filters out the milks impurities.
این دستگاه ناخالصیهای شیر را میگیرد.
Music filtered through the curtains and into the room.
موسیقی از ورای پردهها به داخل اتاق میآمد.
News of the German's retreat filtered through the labor camp.
خبر عقبنشینی آلمانها در سرتاسر اردوگاه کار اجباری رخنه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «filter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filter