آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Filter

ˈfɪltər ˈfɪltə

گذشته‌ی ساده:

filtered

شکل سوم:

filtered

سوم‌شخص مفرد:

filters

وجه وصفی حال:

filtering

شکل جمع:

filters

معنی filter | جمله با filter

noun countable C2

فیلتر، صافی

The air conditioner has a special filter that removes pollen and bacteria from the air.

کولر دارای فیلتری ویژه است که گرده‌ها و باکتری‌ها را از هوا حذف می‌کند.

Laboratory filters are used to separate solid materials from chemical solutions.

از صافی‌های آزمایشگاه برای جدا کردن مواد جامد از محلول‌های شیمیایی استفاده می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

coffee filter

صافی قهوه

oil filter

(اتومبیل) فیلتر روغن

cigarette filter

فیلتر سیگار

a filter cigarette

سیگار مشتوک (فیلتردار)

Air filters cleanse the room's air of smoke and dust.

پالونه‌های هوا هوای اتاق را از دود و گرد و خاک می‌زدایند.

noun countable

فیلتر (لنز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Using a red filter can create dramatic effects in black-and-white photography.

استفاده از فیلتر قرمز می‌تواند در عکاسی سیاه‌وسفید جلوه‌های چشمگیری ایجاد کند.

A polarizing filter reduces reflections and enhances the color of the sky.

فیلتر پلاریزه، بازتاب‌ها را کاهش داده و رنگ آسمان را تقویت می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a color filter for a camera lens

فیلتر رنگی برای عدسی دوربین عکاسی

noun countable

فیلتر (برای جدا کردن داده‌ها)

By adjusting the search filters, you can narrow down the results to exactly what you need.

با تنظیم فیلترهای جست‌وجو می‌توانید نتایج را محدود کنید تا دقیقاً به چیزی که می‌خواهید برسید.

Social media platforms use filters to remove harmful or misleading content.

پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی از فیلترها برای حذف محتوای مضر یا گمراه‌کننده استفاده می‌کنند.

noun countable

فیلتر (برای ایجاد جلوه‌ی تصویری)

Snapchat filters often add funny animations or facial effects to pictures.

فیلترهای اسنپ‌چت معمولاً انیمیشن‌ها یا جلوه‌های بامزه‌ای به چهره‌ها اضافه می‌کنند.

She used a vintage filter to give her selfie a classic look.

او از فیلتر وینتیج استفاده کرد تا به سلفی‌اش ظاهری کلاسیک بدهد.

noun countable

فیلتر (در کنترل گفتار)

Her lack of a verbal filter makes her brutally honest.

نداشتن فیلتر گفتاری باعث می‌شود بیش از حد صادق باشد.

Without a social filter, he often blurts out inappropriate comments in meetings.

بدون داشتن فیلتر اجتماعی، معمولاً در جلسات حرف‌های نامناسبی می‌زند.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی راهنمایی و رانندگی چراغ سبز جهت‌دار (که نشان می‌دهد رانندگان چه زمانی می‌توانند به چپ یا راست بپیچند)

The arrow filter on the traffic light helps reduce congestion at busy intersections.

فلش سبز چراغ راهنمایی به کاهش ترافیک در تقاطع‌های شلوغ کمک می‌کند.

Drivers should only move when the green directional light filter appears.

رانندگان باید فقط زمانی حرکت کنند که چراغ سبز جهت‌دار روشن می‌شود.

verb - intransitive C2

نفوذ کردن، تراوش کردن، رسوخ کردن، پخش شدن، رخنه کردن (به‌تدریج)

News of the German's retreat filtered through the labor camp.

خبر عقب‌نشینی آلمان‌ها در سر‌تا‌سر اردوگاه کار اجباری رخنه کرد.

Music filtered through the curtains and into the room.

موسیقی از ورای پرده‌ها به داخل اتاق می‌آمد.

verb - transitive C2

تصفیه کردن، فیلتر کردن، پاک‌سازی کردن، پالایش کردن، صاف کردن

Sand filters the water.

ماسه، آب را تصفیه می‌کند.

This device filters out the milks impurities.

این دستگاه ناخالصی‌های شیر را می‌گیرد.

verb - transitive

فیلتر کردن، گزینش کردن، انتخاب کردن، غربال کردن (داده‌ها یا نتایج)

Researchers filtered the data to focus on participants under thirty.

پژوهشگران، داده‌ها را غربال کردند تا فقط روی شرکت‌کنندگان زیر سی سال تمرکز کنند.

You can filter the list to show only active users.

می‌توانید فهرست را طوری فیلتر کنید که فقط کاربران فعال را نشان دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد filter

سوال‌های رایج filter

گذشته‌ی ساده filter چی میشه؟

گذشته‌ی ساده filter در زبان انگلیسی filtered است.

شکل سوم filter چی میشه؟

شکل سوم filter در زبان انگلیسی filtered است.

شکل جمع filter چی میشه؟

شکل جمع filter در زبان انگلیسی filters است.

وجه وصفی حال filter چی میشه؟

وجه وصفی حال filter در زبان انگلیسی filtering است.

سوم‌شخص مفرد filter چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد filter در زبان انگلیسی filters است.

ارجاع به لغت filter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filter

لغات نزدیک filter

پیشنهاد بهبود معانی