فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trickle

ˈtrɪkl ˈtrɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adverb
    چکیدن، چکانیدن، چکه
    • - Tears trickled from her eyes.
    • - اشک از چشمانش سرازیر شد.
    • - Water trickled out of the rusty bucket.
    • - آب از سطل زنگ‌زده می‌چکید.
    • - The spectators trickled out of the hall.
    • - تماشاچیان تک و توک از تالار رفتند.
    • - Her enthusiasm trickled away.
    • - اشتیاق او به‌تدریج کم شد.
    • - In July the river flow is reduced to a trickle.
    • - در ماه ژوئیه جریان رودخانه به یک آب باریک نقصان می‌یابد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trickle

  1. verb run out
    Synonyms: crawl, creep, distill, dribble, drip, drop, exude, flow, issue, leak, ooze, percolate, seep, stream, trill, weep
    Antonyms: flow

ارجاع به لغت trickle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trickle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trickle

لغات نزدیک trickle

پیشنهاد بهبود معانی