فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Trickle

ˈtrɪkl ˈtrɪkl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb

چکیدن، چکانیدن، چکه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Tears trickled from her eyes.

اشک از چشمانش سرازیر شد.

Water trickled out of the rusty bucket.

آب از سطل زنگ‌زده می‌چکید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The spectators trickled out of the hall.

تماشاچیان تک و توک از تالار رفتند.

Her enthusiasm trickled away.

اشتیاق او به‌تدریج کم شد.

In July the river flow is reduced to a trickle.

در ماه ژوئیه جریان رودخانه به یک آب باریک نقصان می‌یابد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trickle

  1. verb run out
    Synonyms:
    drip drop leak flow stream issue exude weep dribble ooze seep distill percolate creep crawl trill
    Antonyms:
    flow

ارجاع به لغت trickle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trickle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trickle

لغات نزدیک trickle

پیشنهاد بهبود معانی