چکیدن، چکانیدن، چکه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Tears trickled from her eyes.
اشک از چشمانش سرازیر شد.
Water trickled out of the rusty bucket.
آب از سطل زنگزده میچکید.
The spectators trickled out of the hall.
تماشاچیان تک و توک از تالار رفتند.
Her enthusiasm trickled away.
اشتیاق او بهتدریج کم شد.
In July the river flow is reduced to a trickle.
در ماه ژوئیه جریان رودخانه به یک آب باریک نقصان مییابد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trickle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trickle