گذشتهی ساده:
seepedشکل سوم:
seepedسومشخص مفرد:
seepsوجه وصفی حال:
seepingشکل جمع:
seepsتراوش طبیعی، رسوخ، چکه، تراوش کردن، از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن، چکه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Water was seeping through the roof of the classroom.
آب از سقف کلاس درس نشت میکرد.
Oil is seeping into the ground.
روغن دارد به زمین نشت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seep