فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Seep

siːp siːp

گذشته‌ی ساده:

seeped

شکل سوم:

seeped

سوم‌شخص مفرد:

seeps

وجه وصفی حال:

seeping

شکل جمع:

seeps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

تراوش طبیعی، رسوخ، چکه، تراوش کردن، از میان سوراخ‌های ریز نفوذ کردن، چکه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Water was seeping through the roof of the classroom.

آب از سقف کلاس درس نشت می‌کرد.

Oil is seeping into the ground.

روغن دارد به زمین نشت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seep

  1. verb leak
    Synonyms:
    drip flow bleed drain ooze weep trickle exude sweat soak percolate permeate transude well
    Antonyms:
    pour

ارجاع به لغت seep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seep

لغات نزدیک seep

پیشنهاد بهبود معانی