فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Weep

wiːp wiːp

گذشته‌ی ساده:

wept

شکل سوم:

wept

سوم‌شخص مفرد:

weeps

وجه وصفی حال:

weeping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb C2

گریه کردن، گریستن، اشک ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

When he saw the corpse, he wept.

وقتی که جسد را دید، گریه کرد.

They wept tears of joy.

از شادی اشک می‌ریختند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The baby wept herself to sleep.

کودک آن‌قدر گریه کرد که خوابش برد.

Cold pipes weep in hot weather.

در هوای گرم لوله‌های سرد عرق می‌کنند.

The wound is still weeping.

از زخم هنوز خون می‌تراود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weep

  1. verb cry
    Synonyms:
    sob wail whimper grieve mourn lament complain bawl boohoo moan snivel squall yowl blubber keen bemoan deplore ululate mewl break down burst into tears let go let it out shed tears drip bewail

Idioms

weep one's heart out

از ته دل گریه و زاری کردن

ارجاع به لغت weep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weep

لغات نزدیک weep

پیشنهاد بهبود معانی