گریه کردن، گریستن، اشک ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When he saw the corpse, he wept.
وقتی که جسد را دید، گریه کرد.
They wept tears of joy.
از شادی اشک میریختند.
The baby wept herself to sleep.
کودک آنقدر گریه کرد که خوابش برد.
Cold pipes weep in hot weather.
در هوای گرم لولههای سرد عرق میکنند.
The wound is still weeping.
از زخم هنوز خون میتراود.
از ته دل گریه و زاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weep