به شدت گریستن، زار زار گریه کردن (رسمی تر از cry bitterly)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wept bitterly over the loss of her pet.
او به خاطر از دست دادن حیوان خانگی اش به شدت گریست.
He wept bitterly at the news of his friend's death.
او با شنیدن خبر مرگ دوستش، زار زار گریه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weep bitterly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weep-bitterly