گذشتهی ساده:
deploredشکل سوم:
deploredسومشخص مفرد:
deploresوجه وصفی حال:
deploringدلسوزی کردن بر، رقت آوردن بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He deplored the death of his best friend for a long time.
او مدتها بر مرگ بهترین دوست خود افسوس میخورد.
Everyone deplored the corruption in the government.
همه از فساد دستگاه دولت مینالیدند.
The reporters deplored the bad condition of the roads.
خبرنگاران از بدی وضع جادهها اظهار تأسف کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deplore» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deplore