گذشتهی ساده:
rejoicedشکل سوم:
rejoicedسومشخص مفرد:
rejoicesوجه وصفی حال:
rejoicingخوشی کردن، شادی کردن، وجد کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I rejoiced that God had come to my rescue once again.
از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.
People rejoiced at seeing their leader.
مردم با دیدن رهبر خود شادمانی کردند.
This poem will rejoice the lovers of his art.
این شعر دوستداران هنر او را شادمان خواهد کرد.
Arianne's letter rejoiced my heart.
نامهی آرین قلبم را شاد کرد.
The mountains rejoice in a plentiful annual rainfall.
مناطق کوهستانی از باران فراوان سالیانه بهرهمند میشوند.
بهرهمند شدن، داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rejoice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rejoice