آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۳

    Celebrate

    ˈseləbreɪt ˈseləbreɪt

    گذشته‌ی ساده:

    celebrated

    شکل سوم:

    celebrated

    سوم‌شخص مفرد:

    celebrates

    وجه وصفی حال:

    celebrating

    معنی celebrate | جمله با celebrate

    verb - intransitive verb - transitive B1

    جشن گرفتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    The team plans to celebrate their championship win together.

    اعضای تیم قصد دارند که قهرمانی خود را با هم جشن بگیرند.

    We always celebrate our anniversary by revisiting our favorite places.

    ما همیشه سالگرد خود را با بازدید مجدد از مکان‌های مورد‌علاقه‌مان جشن می‌گیریم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We should celebrate our achievements to boost morale.

    برای تقویت روحیه لازم است دستاوردهای خود را جشن بگیریم.

    verb - transitive formal

    ارج نهادن، گرامی داشتن، نکو داشتن، تجلیل کردن، تکریم کردن، قدردانی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    They celebrate humanity through art and culture.

    آن‌ها از طریق هنر و فرهنگ انسانیت را ارج می‌نهند.

    We celebrate love through heartfelt gestures and kind words.

    ما عشق را با اقدامات صمیمانه و کلمات محبت‌آمیز گرامی می‌داریم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We celebrate his contributions to the project.

    ما از مشارکت‌های او در این پروژه تجلیل به عمل آوردیم.

    verb - transitive

    (مراسم مذهبی) برگزار کردن

    Muslims come together to celebrate Eid al-Fitr.

    مسلمانان برای برگزاری عید فطر دور هم جمع می‌شوند.

    They gathered to celebrate Mass in the beautiful cathedral.

    آن‌ها برای برگزاری مراسم عشای ربانی در کلیسای جامع زیبایی گرد هم آمدند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد celebrate

    1. verb commemorate occasion, achievement
      Synonyms:
      honor observe keep praise glorify rejoice solemnize dedicate exalt extol hallow commend memorialize revere bless proclaim publicize signalize ceremonialize ritualize feast party carouse revel laud fete lionize make merry drink to mark with a red letter beat the drum have a ball live it up paint the town red kick up one’s heels make whoopee raise hell blow off steam eulogize
      Antonyms:
      ignore neglect forget overlook disregard

    لغات هم‌خانواده celebrate

    • noun
      celebration, celebrity
    • adjective
      celebrated, celebratory
    • verb - transitive
      celebrate

    سوال‌های رایج celebrate

    گذشته‌ی ساده celebrate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده celebrate در زبان انگلیسی celebrated است.

    شکل سوم celebrate چی میشه؟

    شکل سوم celebrate در زبان انگلیسی celebrated است.

    وجه وصفی حال celebrate چی میشه؟

    وجه وصفی حال celebrate در زبان انگلیسی celebrating است.

    سوم‌شخص مفرد celebrate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد celebrate در زبان انگلیسی celebrates است.

    ارجاع به لغت celebrate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «celebrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/celebrate

    لغات نزدیک celebrate

    • - celeb
    • - celebrant
    • - celebrate
    • - celebrated
    • - celebration
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.