شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت شکل سوم: blest
دعای خیر کردن، طلب خیر کردن، تسبیح گفتن، ستایش کردن، ثنا خواندن، مقدس شمردن
The priest blessed the bride and the groom.
کشیش برای عروس و داماد طلب نیکبختی و آمرزش کرد.
We bless his holy name.
نام مقدس او را ستایش میکنیم.
Let us bless the Lord.
خداوند را تقدیس کنیم.
be blessed with
از نعمت (چیزی) برخوردار بودن
He has not a bean to bless himself with.
آه ندارد که با ناله سودا کند. / در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد.
Bless you!
(بعد از عطسه) عافیت باشد!
Bless me, what beautiful children you have!
خدا را شکر چه بچههای خوبی داری!
انگلیسی بریتانیایی عزیزم، طفلک، الهی، جانم، بمیرم براش، آخی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Bless! He thought the dog could talk.
آخی! فکر میکرد سگه میتونه حرف بزنه!
The baby just tried to say my name for the first time. Oh, bless!
بچه همین الان سعی کرد برای اولین بار اسم من رو بگه. اوه، جانم!
اظهاری که نشان تعجب یا تعرض یا خوشی است
عافیت باشه!
گذشتهی ساده bless در زبان انگلیسی blessed است.
شکل سوم bless در زبان انگلیسی blessed است.
وجه وصفی حال bless در زبان انگلیسی blessing است.
سومشخص مفرد bless در زبان انگلیسی blesses است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bless