فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Consecrate

ˈkɑːnsəkreɪt ˈkɒnsəkreɪt

گذشته‌ی ساده:

consecrated

شکل سوم:

consecrated

سوم‌شخص مفرد:

consecrates

وجه وصفی حال:

consecrating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective

وقف شده، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was refused burial in consecrated grounds.

از دفن او در مکان‌ها‌ی مقدس خودداری کردند.

The Pope personally consecrated him bishop.

پاپ به‌شخصه او را به مقام مطرانی مفتخر کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

grounds consecrated by the blood of our soldiers

زمین‌هایی که با خون سربازان ما تبرک شده است

He consecrated his life to the service of the poor and the sick.

او عمر خود را وقف خدمت به فقیران و بیماران کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consecrate

  1. verb hold in high religious regard
    Synonyms:
    honor venerate hallow sanctify bless exalt dedicate devote ordain set apart anoint beatify
    Antonyms:
    deprecate

ارجاع به لغت consecrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consecrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consecrate

لغات نزدیک consecrate

پیشنهاد بهبود معانی