گذشتهی ساده:
consecratedشکل سوم:
consecratedسومشخص مفرد:
consecratesوجه وصفی حال:
consecratingوقف شده، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was refused burial in consecrated grounds.
از دفن او در مکانهای مقدس خودداری کردند.
The Pope personally consecrated him bishop.
پاپ بهشخصه او را به مقام مطرانی مفتخر کرد.
grounds consecrated by the blood of our soldiers
زمینهایی که با خون سربازان ما تبرک شده است
He consecrated his life to the service of the poor and the sick.
او عمر خود را وقف خدمت به فقیران و بیماران کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «consecrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consecrate