آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ اسفند ۱۴۰۳

    Anoint

    əˈnɔɪnt əˈnɔɪnt

    گذشته‌ی ساده:

    anointed

    شکل سوم:

    anointed

    سوم‌شخص مفرد:

    anoints

    وجه وصفی حال:

    anointing

    معنی anoint | جمله با anoint

    verb - transitive

    (در مناسک مذهبی) روغن‌مالی کردن، تدهین کردن، مسح کشیدن، چرب کردن

    The priest will anoint the new altar with sacred oil.

    کشیش محراب جدید را با روغن مقدس تدهین خواهد کرد.

    They will anoint the sick with oil to promote healing and comfort.

    آن‌ها مریض را با روغن چرب می‌کنند تا شفا و آرامش را افزایش دهند.

    verb - transitive

    انتخاب کردن، برگزیدن، معرفی کردن (پادشاه یا ملکه در مراسمات مذهبی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The king will anoint his successor during the ceremony.

    پادشاه در این مراسم جانشین خود را انتخاب خواهد کرد.

    Only a high-ranking cleric could anoint the emperor, signifying his sacred role.

    فقط روحانی‌ای بلندپایه می‌توانست امپراتور را برگزیند و نقش مقدس او را نشان دهد.

    verb - transitive formal

    منصوب کردن، برگزیدن، انتخاب کردن (برای شغلی از سوی شخصی باقدرت)

    The board decided to anoint her as the new CEO.

    هیئت‌مدیره تصمیم گرفت که او را به‌عنوان مدیرعامل جدید انتخاب کند.

    The university will anoint a new president next semester.

    دانشگاه در ترم آینده رئیس جدیدی را منصوب خواهد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد anoint

    1. verb bless, usually with oil or water
      Synonyms:
      bless hallow sanctify consecrate rub smear daub grease embrocate
    1. verb administer an oil or ointment to ; often in a religious ceremony of blessing
      Synonyms:
      anele bless inunct consecrate crown oil grease rub sanctify embrocate

    سوال‌های رایج anoint

    گذشته‌ی ساده anoint چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده anoint در زبان انگلیسی anointed است.

    شکل سوم anoint چی میشه؟

    شکل سوم anoint در زبان انگلیسی anointed است.

    وجه وصفی حال anoint چی میشه؟

    وجه وصفی حال anoint در زبان انگلیسی anointing است.

    سوم‌شخص مفرد anoint چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد anoint در زبان انگلیسی anoints است.

    ارجاع به لغت anoint

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anoint

    لغات نزدیک anoint

    • - anodize
    • - anodyne
    • - anoint
    • - anointing of the sick
    • - anointment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.