فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Anoint

əˈnɔɪnt əˈnɔɪnt

گذشته‌ی ساده:

anointed

شکل سوم:

anointed

سوم‌شخص مفرد:

anoints

وجه وصفی حال:

anointing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(در مناسک مذهبی) روغن‌مالی کردن، تدهین کردن، مسح کشیدن، چرب کردن

The priest will anoint the new altar with sacred oil.

کشیش محراب جدید را با روغن مقدس تدهین خواهد کرد.

They will anoint the sick with oil to promote healing and comfort.

آن‌ها مریض را با روغن چرب می‌کنند تا شفا و آرامش را افزایش دهند.

verb - transitive

انتخاب کردن، برگزیدن، معرفی کردن (پادشاه یا ملکه در مراسمات مذهبی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The king will anoint his successor during the ceremony.

پادشاه در این مراسم جانشین خود را انتخاب خواهد کرد.

Only a high-ranking cleric could anoint the emperor, signifying his sacred role.

فقط روحانی‌ای بلندپایه می‌توانست امپراتور را برگزیند و نقش مقدس او را نشان دهد.

verb - transitive formal

منصوب کردن، برگزیدن، انتخاب کردن (برای شغلی از سوی شخصی باقدرت)

The board decided to anoint her as the new CEO.

هیئت‌مدیره تصمیم گرفت که او را به‌عنوان مدیرعامل جدید انتخاب کند.

The university will anoint a new president next semester.

دانشگاه در ترم آینده رئیس جدیدی را منصوب خواهد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anoint

  1. verb bless, usually with oil or water
    Synonyms:
    bless hallow sanctify consecrate rub smear daub grease embrocate
  1. verb administer an oil or ointment to ; often in a religious ceremony of blessing
    Synonyms:
    anele bless inunct consecrate crown oil grease rub sanctify embrocate

ارجاع به لغت anoint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anoint

لغات نزدیک anoint

پیشنهاد بهبود معانی