Anoint

əˈnɔɪnt əˈnɔɪnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    anointed
  • شکل سوم:

    anointed
  • سوم‌شخص مفرد:

    anoints
  • وجه وصفی حال:

    anointing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(در مناسک مذهبی) روغن‌مالی کردن، تدهین کردن، مسح کشیدن، چرب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The priest will anoint the new altar with sacred oil.
- کشیش محراب جدید را با روغن مقدس تدهین خواهد کرد.
- They will anoint the sick with oil to promote healing and comfort.
- آن‌ها مریض را با روغن چرب می‌کنند تا شفا و آرامش را افزایش دهند.
verb - transitive
انتخاب کردن، برگزیدن، معرفی کردن (پادشاه یا ملکه در مراسمات مذهبی)
- The king will anoint his successor during the ceremony.
- پادشاه در این مراسم جانشین خود را انتخاب خواهد کرد.
- Only a high-ranking cleric could anoint the emperor, signifying his sacred role.
- فقط روحانی‌ای بلندپایه می‌توانست امپراتور را برگزیند و نقش مقدس او را نشان دهد.
verb - transitive formal
منصوب کردن، برگزیدن، انتخاب کردن (برای شغلی از سوی شخصی باقدرت)
- The board decided to anoint her as the new CEO.
- هیئت‌مدیره تصمیم گرفت که او را به‌عنوان مدیرعامل جدید انتخاب کند.
- The university will anoint a new president next semester.
- دانشگاه در ترم آینده رئیس جدیدی را منصوب خواهد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anoint

  1. verb bless, usually with oil or water
    Synonyms:
    bless hallow sanctify consecrate rub smear daub grease embrocate
  1. verb administer an oil or ointment to ; often in a religious ceremony of blessing
    Synonyms:
    anele bless inunct consecrate crown oil grease rub sanctify embrocate

ارجاع به لغت anoint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anoint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anoint

لغات نزدیک anoint

پیشنهاد بهبود معانی