آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Daub

dɒːb dɔːb

معنی daub | جمله با daub

noun verb - transitive

اندودن، مالیدن، ناشیانه رنگ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The children had daubed yogurt all over the wall.

بچه‌ها به تمام سطح دیوار ماست مالیده بودند.

The women daubed their faces with cream.

خانم‌ها به صورت خود کرم مالیدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The picture looked as if a child had daubed it.

تصویر آنچنان می‌نمود که گویی کودکی آن را کشیده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد daub

ارجاع به لغت daub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daub

لغات نزدیک daub

پیشنهاد بهبود معانی