گذشتهی ساده:
smudgedشکل سوم:
smudgedسومشخص مفرد:
smudgesوجه وصفی حال:
smudgingشکل جمع:
smudgesلک، لکه، ایجاد دود برای دفع حشرات، لک کردن، سیاه شدن
لکه، لک، لک کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the smudged faces of the coal miners
چهرههای چرکین کارگران معدن زغالسنگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «smudge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smudge