(short message service) اساماس، سرویس پیام کوتاه
It's convenient to use SMS when you don't have time for a phone call.
در مواقعی که وقت کافی برای تماس تلفنی ندارید، میتوانید از اساماس استفاده کنید.
She prefers to communicate through SMS rather than making phone calls.
ترجیح میدهد به جای برقراری تماس تلفنی، از طریق سرویس پیام کوتاه با دیگران ارتباط برقرار کند.
اساماس، پیامک، پیام کوتاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I received an SMS from my friend inviting me to her birthday party.
از دوستم اساماسی دریافت کردم که در آن مرا به جشن تولدش دعوت کرده بود.
I quickly replied to the SMS from my colleague.
بهسرعت به پیامک همکارم پاسخ دادم.
اساماس فرستادن، اساماس کردن، پیامک کردن
Can you SMS me the address?
میشه آدرس رو برام اساماس کنی؟
Don't forget to SMS your brother to remind him about the family dinner tonight.
یادت نرود که به برادرت پیامک بفرستی و شام خانوادگی امشب را به او یادآوری کنی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «SMS» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sms