آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Spatter

ˈspæt̬ər ˈspætə

معنی spatter | جمله با spatter

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

پاشیدن، آلودن، ترشح، ترشح کردن، مقدار کم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The car spattered us with mud.

اتومبیل به ما گل پاشید.

The child spattered oil on the floor.

کودک روغن را روی کف اتاق ریخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Bullets spattered around us.

گلوله از هر طرف بر ما می‌بارید.

All night the rain spattered on the hut's roof.

تمام شب باران بر بام کلبه می‌بارید.

to spatter red paint over blue

روی رنگ آبی رنگ قرمز مالیدن

His deed spattered his family with ignominy.

عمل او حیثیت خانواده‌اش را لکه‌دار کرد.

The wall was spattered with moonlight.

نور ماه روی دیوار سایه روشن افکنده بود.

the spatter of rain

ریزش باران

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spatter

ارجاع به لغت spatter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spatter

لغات نزدیک spatter

پیشنهاد بهبود معانی