آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Sputter

ˈspʌt̬ər ˈspʌtə

گذشته‌ی ساده:

sputtered

شکل سوم:

sputtered

سوم‌شخص مفرد:

sputters

وجه وصفی حال:

sputtering

شکل جمع:

sputters

معنی sputter | جمله با sputter

verb - intransitive

پت‌پت کردن، تق‌تق کردن، صدای انفجاری کوتاه دادن

A car sputtered down the road.

اتومبیلی پت‌پت‌کنان از جاده سرازیر شد.

Machine guns sputtered away.

مسلسل‌ها ترق‌تروق می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The motor sputtered and died.

موتور پت‌پت کرد و خاموش شد.

verb - intransitive verb - transitive

با عصبانیت گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Sputtering protests, he retired from the contest.

درحالی‌که با هیجان اعتراض می‌کرد از مسابقه کنار رفت.

“I can’t believe this!” she sputtered in anger.

با عصبانیت گفت:«باورم نمی‌شود!»

نمونه‌جمله‌های بیشتر

she began to laugh, sputtering out the story

شروع کرد به خندیدن و گفتن داستان با شتاب تمام

He talks with his mouth full and sputters all over the table.

او با دهان پر حرف می‌زند و ذرات غذای دهانش را به سرتاسر میز می‌پراند.

verb - intransitive

ادبی کم‌رمق پیش رفتن، به‌کندی پیش رفتن، ضعیف ادامه یافتن

The startup sputtered through its first year due to lack of funding.

استارتاپ به‌دلیل کمبود سرمایه، سال اول خود را ضعیف ادامه داد.

The old project sputtered along for months without any real progress.

پروژه‌ی قدیمی به‌کندی پیش رفت و ماه‌ها بدون هیچ پیشرفت واقعی ادامه یافت.

noun countable

پت‌پت، تق‌تق، صداهای انفجاری کوتاه

The malfunctioning generator produced sputters and hisses.

ژنراتور خراب صدای پت‌پت و هیس تولید کرد.

The room was filled with the sputters of the medical machines.

اتاق با صدای تق‌تق دستگاه‌های پزشکی پر شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sputter

  1. verb to make a series of short, sharp noises
  1. verb climb awkwardly, as if by scrambling
  1. noun an utterance (of words) with spitting sounds (as in rage)
    Synonyms:
    sputtering spluttering splattering spattering splatter splutter

ارجاع به لغت sputter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sputter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sputter

لغات نزدیک sputter

پیشنهاد بهبود معانی