آخرین به‌روزرسانی:

Splatter

ˈsplæt̬ər ˈsplætə

گذشته‌ی ساده:

splattered

شکل سوم:

splattered

سوم‌شخص مفرد:

splatters

وجه وصفی حال:

splattering

شکل جمع:

splatters

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

پاشیدن، پخش شدن (معمولاً مایعی غلیظ)

He splattered paint on the canvas with a flick of his brush.

با حرکت قلم‌مو، رنگ را روی بوم پخش کرد.

Tomato sauce splattered all over the kitchen wall.

سس گوجه‌فرنگی به همه‌جای دیوار آشپزخانه پاشیده شد.

noun countable

لکه، قطره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

My shirt has splatters of oil from cooking.

پیراهنم پر از قطره‌های روغن حاصل از آشپزی شده است.

Blood splatters were found on the wall near the crime scene.

لکه‌های خون، روی دیوار نزدیک صحنه‌ی جرم پیدا شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد splatter

  1. verb splash
    Synonyms:
    wet spray sprinkle shower moisten soak douse slosh spatter squirt drench bespatter sop plunge get wet drown

سوال‌های رایج splatter

گذشته‌ی ساده splatter چی میشه؟

گذشته‌ی ساده splatter در زبان انگلیسی splattered است.

شکل سوم splatter چی میشه؟

شکل سوم splatter در زبان انگلیسی splattered است.

شکل جمع splatter چی میشه؟

شکل جمع splatter در زبان انگلیسی splatters است.

وجه وصفی حال splatter چی میشه؟

وجه وصفی حال splatter در زبان انگلیسی splattering است.

سوم‌شخص مفرد splatter چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد splatter در زبان انگلیسی splatters است.

ارجاع به لغت splatter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/splatter

لغات نزدیک splatter

پیشنهاد بهبود معانی