آب دزدک، آب پران، فواره کوچک، آدم بیشرم، اسهال، آب را بهصورت فواره بیرون دادن، پراندن، تندروان شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a squirt gun
تپانچهی آب دزدکی
Peyman splashed me with a squirt.
پیمان با آب دزدک به من آب پاشید.
The boys squirted water at each other.
پسرها (با آب دزدک) به هم آب پراندند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «squirt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squirt