با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Squirt

skwɜːrt skwɜːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آب دزدک، آب پران، فواره کوچک، آدم بی‌شرم، اسهال، آب را به‌صورت فواره بیرون دادن، پراندن، تندروان شدن
- a squirt gun
- تپانچه‌ی آب دزدکی
- Peyman splashed me with a squirt.
- پیمان با آب دزدک به من آب پاشید.
- The boys squirted water at each other.
- پسرها (با آب دزدک) به هم آب پراندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squirt

  1. verb squeeze out liquid
    Synonyms: eject, emit, flow, jet, pour, spatter, spit, splash, splur, spray, sprinkle, spritz, spurt, stream, surge

ارجاع به لغت squirt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squirt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squirt

لغات نزدیک squirt

پیشنهاد بهبود معانی