گذشتهی ساده:
ejectedشکل سوم:
ejectedسومشخص مفرد:
ejectsوجه وصفی حال:
ejectingشکل جمع:
ejectsپس زدن، بیرون راندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
بیرون انداختن، دفع کردن، برکنار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The chimney ejects smoke.
دودکش دود را به بیرون میراند.
The mechanism which ejects the empty cases from the gun.
افزارگانی که پوکه را از توپ بیرون میافکند.
an electron which is ejected from an atom of copper
الکترونی که از یک اتم مس جدا میشود
to eject saliva from the mouth
از دهان تف انداختن
He was ejected for non-payment of rent.
بهدلیل نپرداختن اجاره بیرونش کردند.
They eject every drunken customer.
همهی مشتریان مست را بیرون میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eject» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eject