آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Irrupt

معنی irrupt | جمله با irrupt

verb - intransitive

فوران کردن، آتش‌فشان کردن، ناگهان ایجاد شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Soldiers irrupted into the house.

سربازان به داخل خانه هجوم آوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد irrupt

  1. verb increase rapidly and in an uncontrolled manner
    Synonyms:
  1. verb enter uninvited
    Synonyms:

ارجاع به لغت irrupt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irrupt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irrupt

لغات نزدیک irrupt

پیشنهاد بهبود معانی