گذشتهی ساده:
spewedشکل سوم:
spewnسومشخص مفرد:
spewsوجه وصفی حال:
spewingهمچنین میتوان از spue به جای spew استفاده کرد.
قی کردن، فوران کردن (مواد آتشفشانی)، با فشار خارج کردن، به خارج ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spewed out a mass of undigested food.
تودهای از غذای هضمنشده را بالا آورد.
Sewage spewed out of the pipe.
فاضلاب از لوله بیرون زد.
a volcano spewing out lava
آتشفشانی که گدازه بیرون میداد
Water spewed slowly from the drenched quilt.
آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spew