فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spew

spjuː spjuː

گذشته‌ی ساده:

spewed

شکل سوم:

spewn

سوم‌شخص مفرد:

spews

وجه وصفی حال:

spewing

توضیحات:

همچنین می‌توان از spue به‌ جای spew استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

قی کردن، فوران کردن (مواد آتشفشانی)، با فشار خارج کردن، به خارج ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She spewed out a mass of undigested food.

توده‌ای از غذای هضم‌نشده را بالا آورد.

Sewage spewed out of the pipe.

فاضلاب از لوله بیرون زد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a volcano spewing out lava

آتشفشانی که گدازه بیرون می‌داد

Water spewed slowly from the drenched quilt.

آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spew

  1. verb spit out
    Synonyms:
    vomit eject expel throw up spit puke regurgitate disgorge belch eruct spit up bring up heave gush flood cascade spread scatter erupt spritz urp irrupt

ارجاع به لغت spew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spew

لغات نزدیک spew

پیشنهاد بهبود معانی