آخرین به‌روزرسانی:

Belch

beltʃ beltʃ

گذشته‌ی ساده:

belched

شکل سوم:

belched

سوم‌شخص مفرد:

belches

وجه وصفی حال:

belching

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

آروغ زدن، مانند آروغ بیرون آوردن، با زور خارج شدن (مثل گلوله از تفنگ)، با خشونت ادا کردن (مثل فحش و غیره)، به‌شدت بیرون انداختن (با out یا forth )، آروغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The baby drank his milk and belched.

بچه شیر خود را خورد و آروغ زد.

The factory chimney belched (out) heavy smoke.

دودکش کارخانه دود غلیظی بیرون می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد belch

  1. verb burp; spew
    Synonyms:
    emit vomit discharge erupt gush give off repeat ventilate hiccup disgorge eruct irrupt eructate

سوال‌های رایج belch

گذشته‌ی ساده belch چی میشه؟

گذشته‌ی ساده belch در زبان انگلیسی belched است.

شکل سوم belch چی میشه؟

شکل سوم belch در زبان انگلیسی belched است.

وجه وصفی حال belch چی میشه؟

وجه وصفی حال belch در زبان انگلیسی belching است.

سوم‌شخص مفرد belch چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد belch در زبان انگلیسی belches است.

ارجاع به لغت belch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belch

لغات نزدیک belch

پیشنهاد بهبود معانی