آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Belay

bɪˈleɪ bɪˈleɪ

معنی belay | جمله با belay

noun adverb

عمل پیچیدن، وسیله پیچیدن، محاط کردن، پوشاندن، آماده کردن، دستگیره، جادستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Belay there!

هی، ول کن!

Belay the last order.

دستور آخری را نادیده بگیر.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد belay

  1. verb to prevent the occurrence or continuation of a movement, action, or operation
  1. verb to come to a cessation

ارجاع به لغت belay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belay

لغات نزدیک belay

پیشنهاد بهبود معانی