عمل پیچیدن، وسیله پیچیدن، محاط کردن، پوشاندن، آماده کردن، دستگیره، جادستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Belay there!
هی، ول کن!
Belay the last order.
دستور آخری را نادیده بگیر.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belay