گذشتهی ساده:
vomitedشکل سوم:
vomitedسومشخص مفرد:
vomitsوجه وصفی حال:
vomitingقی کردن، استفراغ کردن، برگرداندن، هراشیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The patient vomited blood and died.
بیمار خون بالا آورد و مرد.
The baby vomited.
کودک قی کرد.
Her vomit was green.
استفراغ او سبزرنگ بود.
Factory chimneys vomited dark smoke.
دودکش کارخانهها دود تیرهای بیرون میدادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vomit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vomit