با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Retch

retʃ retʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - intransitive
    اوغ زدن، قی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد retch

  1. verb Eject the contents of the stomach through the mouth
    Synonyms: vomit, gag, heave, throw up, vomit up, purge, cast, sick, cat, be-sick, disgorge, regorge, puke, barf, spew, spue, chuck, upchuck, honk, regurgitate
  2. noun An involuntary spasm of ineffectual vomiting
    Synonyms: heave

ارجاع به لغت retch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retch

لغات نزدیک retch

پیشنهاد بهبود معانی