آخرین به‌روزرسانی:

Barf

bɑːrf bɑːf

گذشته‌ی ساده:

barfed

شکل سوم:

barfed

سوم‌شخص مفرد:

barfs

وجه وصفی حال:

barfing

معنی

verb - intransitive verb - transitive

انگلیسی آمریکایی عامیانه قی کردن، بالا آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barf

  1. noun the matter ejected in vomiting
    Synonyms:
    vomit puke vomitus vomition egestion
  1. verb eject the contents of the stomach through the mouth
    Synonyms:
    vomit throw up puke upchuck spew chuck sick retch regurgitate disgorge spue vomit up cast honk purge cat be-sick regorge

سوال‌های رایج barf

گذشته‌ی ساده barf چی میشه؟

گذشته‌ی ساده barf در زبان انگلیسی barfed است.

شکل سوم barf چی میشه؟

شکل سوم barf در زبان انگلیسی barfed است.

وجه وصفی حال barf چی میشه؟

وجه وصفی حال barf در زبان انگلیسی barfing است.

سوم‌شخص مفرد barf چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد barf در زبان انگلیسی barfs است.

ارجاع به لغت barf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barf

لغات نزدیک barf

پیشنهاد بهبود معانی