آخرین به‌روزرسانی:

Regorge

American: rɪˈɡɔːrdʒ British: rɪˈɡɔːdʒ

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive

قی کردن، بالا آوردن، استفراغ کردن، وامیدن

verb - intransitive verb - transitive

پس زدن، پس پراندن، بیرون ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - intransitive verb - transitive

(به‌ویژه آب) جریان معکوس پیدا کردن، پسجوشیدن، پستراویدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regorge

  1. verb eject the contents of the stomach through the mouth
    Synonyms:
    vomit throw up puke barf upchuck sick spew spue purge retch regurgitate disgorge chuck vomit up cast honk be-sick cat

ارجاع به لغت regorge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regorge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regorge

لغات نزدیک regorge

پیشنهاد بهبود معانی