با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Beldam

    American: ˈbeldəm British: ˈbeldəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: beldame


    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پیرزن زشت عفریته‌

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Knocking on the beldam's door on Halloween was once an annual ritual for the kids in the neighborhood.
    - کوبیدن در پیرزن زشت عفریته‌ در روز هالووین برای بچه‌های محله زمانی مراسمی سالانه بود.
    - A famous beldame was killed.
    - پیرزن زشت عفریته‌‌ی مشهور کشته شد.
    noun countable
    قدیمی مادربزرگ
    - She loved her beldame.
    - عاشق مادربزرگش بود.
    - the house of my beldam
    - خانه‌ی مادربزرگم
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد beldam

    1. noun An ugly, frightening old woman
      Synonyms: crone, hag, witch, beldame, biddy, trot, gammer

    ارجاع به لغت beldam

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «beldam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beldam

    لغات نزدیک beldam

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی