گذشتهی ساده:
beleagueredشکل سوم:
beleagueredسومشخص مفرد:
beleaguersوجه وصفی حال:
beleagueringمحاصره کردن، احاطه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a beleaguered city
شهر در محاصره
She was beleaguered by naughty children.
بچههای شیطان او را به ستوه آوردند.
A beleaguered space program.
برنامهی فضایی که از هر سو با اشکال مواجه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beleaguer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beleaguer