آخرین به‌روزرسانی:

Harry

ˈhæri ˈhæri ˈhæri

گذشته‌ی ساده:

harried

شکل سوم:

harried

سوم‌شخص مفرد:

harries

وجه وصفی حال:

harrying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

غارت کردن، چاپیدن، لخت کردن، ویران کردن، آزردن، به‌ستوه آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He ordered his troops to harry the town.

به سربازانش دستور داد که شهر را غارت کنند.

The guerrillas harried the government forces.

چریک‌ها نیروهای دولتی را به ستوه آوردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Every day the boys came to harry the girls.

پسران هر روز می‌آمدند که مزاحم دخترها شوند.

Reporters harried him with their questions.

خبرنگاران با پرسش‌های خود او را ذله کردند.

They harried illegal immigrants from the border.

مهاجران غیرقانونی را از مرز تاراندند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harry

  1. verb pester, annoy
    Synonyms:
    annoy irritate harass vex trouble disturb worry plague tease molest badger torment persecute irk perturb beleaguer attack devastate ravage pillage lay waste plunder sack depredate gnaw fret chivy
    Antonyms:
    help aid assist support

سوال‌های رایج harry

گذشته‌ی ساده harry چی میشه؟

گذشته‌ی ساده harry در زبان انگلیسی harried است.

شکل سوم harry چی میشه؟

شکل سوم harry در زبان انگلیسی harried است.

وجه وصفی حال harry چی میشه؟

وجه وصفی حال harry در زبان انگلیسی harrying است.

سوم‌شخص مفرد harry چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد harry در زبان انگلیسی harries است.

ارجاع به لغت harry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harry

لغات نزدیک harry

پیشنهاد بهبود معانی