گذشتهی ساده:
molestedشکل سوم:
molestedسومشخص مفرد:
molestsوجه وصفی حال:
molestingآزار رساندن، معترض شدن، تجاوز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wrote her diary behind closed doors so that her brothers would not molest her.
خاطرات خود را در اتاق دربسته مینوشت تا برادرانش مزاحمش نشوند.
He was arrested for being drunk and molesting a woman.
او را بهدلیل مستی و دستیازی به یک زن توقیف کردند.
Child molestation is a serious crime.
تجاوز جنسی به کودکان یک جنایت بزرگ است.
The criminal molested a child in the washroom of a movie house.
جنایتکار در مستراح سینما کودکی را مورد تجاوز قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «molest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/molest