گذشتهی ساده:
encroachedشکل سوم:
encroachedسومشخص مفرد:
encroachesوجه وصفی حال:
encroachingدستاندازی کردن، دستدرازی کردن، تخطی کردن، تجاوزکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to encroach on the territory of a neighboring country
به سرزمین کشور همسایه تجاوز کردن
A government that encroaches upon the liberties of its citizens.
دولتی که به آزادیهای شهروندان خود تجاوز میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «encroach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encroach