آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Encrust

enˈkrəst ɪnˈkrʌst

معنی encrust | جمله با encrust

noun verb - transitive

روکش کردن، با پوسته یا قشری پوشاندن، به‌ شکل پوسته درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Yesterday's sunshine and last night's freeze encrusted the snow with ice.

آفتاب دیروز و یخبندان دیشب برف‌ها را با لایه‌ای از یخ پوشانید.

to encrust a wall with marble

دیوار را با مرمر پوشاندن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to encrust a golden cup with gems

لیوان زرین را با جواهر آراستن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد encrust

  1. verb form a crust or a hard layer
    Synonyms:
  1. verb decorate or cover lavishly (as with gems)
    Synonyms:

ارجاع به لغت encrust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encrust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encrust

لغات نزدیک encrust

پیشنهاد بهبود معانی