با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Encrypt

ɪnˈkrɪpt ɪnˈkrɪpt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    encrypted
  • شکل سوم:

    encrypted
  • سوم‌شخص مفرد:

    encrypts
  • وجه وصفی حال:

    encrypting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
کامپیوتر رمزگذاری کردن، کدگذاری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The software developer used advanced algorithms to encrypt the user's sensitive data.
- توسعه‌دهنده‌ی نرم‌افزار از الگوریتم‌های پیشرفته برای رمزگذاری داده‌های حساس کاربر استفاده کرد.
- The government agency hired a team of experts to encrypt their classified documents.
- این سازمان دولتی تیمی از کارشناسان را برای کدگذاری اسناد طبقه‌بندی‌شده‌ی خود استخدام کرد.
- He used a complex algorithm to encrypt his messages.
- او از الگوریتمی پیچیده برای رمزگذاری پیام‌های خود استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encrypt

  1. verb Convert ordinary language into code
    Synonyms: code, encipher, cipher, cypher, inscribe, write in code

ارجاع به لغت encrypt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encrypt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encrypt

لغات نزدیک encrypt

پیشنهاد بهبود معانی