با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Cypher

ˈsaɪfər ˈsaɪfə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cyphered
  • شکل سوم:

    cyphered
  • سوم‌شخص مفرد:

    cyphers
  • وجه وصفی حال:

    cyphering
  • شکل جمع:

    cyphers

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
(انگلیس) رجوع شود به: cipher

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cypher

  1. noun A message written in a secret code
    Synonyms: cipher, cryptograph, secret code
  2. noun A person of no influence
    Synonyms: cipher, nobody, nonentity
  3. noun A quantity of no importance
    Synonyms: zero, cipher, nothing, nil, nix, nada, null, 0, aught, goose-egg, naught, nought, zilch, zip, zippo
  4. verb Make a mathematical calculation or computation
    Synonyms: cipher, calculate, code, encipher, compute, encrypt, work out, inscribe, reckon, figure, write in code

ارجاع به لغت cypher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cypher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cypher

لغات نزدیک cypher

پیشنهاد بهبود معانی