وجه وصفی حال:
reckoningپنداشتن، فکر کردن، گمان کردن، باور داشتن، عقیده داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
It's faith, I reckon, that has kept her alive.
فکر میکنم ایمان است که او را زنده نگه داشته است.
I reckon that it's going to rain today.
گمان میکنم که امروز باران خواهد بارید.
He reckons that he can finish the project by tomorrow.
او عقیده دارد که میتواند پروژه را تا فردا تمام کند.
We hadn't reckoned with the possibility that it might snow.
گمان نمیکردیم که ممکن است برف بیاید.
در نظر گرفتن، قلمداد کردن، به حساب آوردن، به شمار آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When he decided to transfer to Tehran, he had reckoned without the difficulty of finding a house.
وقتی که تصمیم گرفت به تهران منتقل شود دشواری یافتن مسکن را در نظر نگرفته بود.
I reckon Morteza among my best friends.
مرتضی را جزو بهترین دوستان خود میشمارم.
I reckon them my friends.
آنها را دوستان خود به حساب میآورم.
Japan is an industrial power that has to be reckoned with.
ژاپن قدرتی صنعتی است که باید آن را جدی گرفت. (=باید آن را به حساب آورد.)
شمردن، حساب کردن
She had to reckon the number of guests coming to the party so she could order enough food.
او باید تعداد مهمانانی که به مهمانی میآمدند را میشمرد تا بتواند غذای کافی سفارش دهد.
She could reckon in her mind.
او میتوانست در مغزش حساب کند.
برآورد کردن، تخمین زدن، حدس زدن (سن و قیمت و غیره)
Experts reckon that about one hundred tons of cement will be needed.
کارشناسان برآورد میکنند که حدود صد تن سیمان مورد نیاز خواهد بود.
I reckon that the cost of repairs will be around $500.
تخمین میزنم که هزینهی تعمیرات حدود ۵۰۰ دلار خواهد بود.
She reckons that her phone rings about fifty times a day.
او تخمین میزند که تلفنش روزی حدود پنجاه بار زنگ میخورد.
روی چیزی حساب کردن، اتکا کردن به
I reckon on your promise.
روی قول تو حساب میکنم.
Don't reckon upon it with certainty.
با اطمینان روی آن حساب نکن.
به حساب آوردن (در زمرهی چیزی)، پنداشتن، شمردن
حساب چیزی را نکردن، متوجه چیزی نبودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reckon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reckon