امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tot

tɑːt tɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tots

معنی

noun adverb
اشغال، عدد، جمع، سرجمع، حاشیه‌نویسی، یادداشت مختصر، مبلغ، جمع بستن، بچه کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tot

  1. noun A young person between birth and puberty
    Synonyms:
    bud child innocent juvenile toddler moppet youngster kid bairn yearling bambino
  1. noun A small amount of liquor
    Synonyms:
    child dram drop infant jigger shot toddler sip nip slug youngster snort
  1. verb To combine (figures) to form a sum.
    Synonyms:
    total sum Also used with up: add cast foot tot-up sum up summate totalize tote up add add together tally add-up

ارجاع به لغت tot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tot

لغات نزدیک tot

پیشنهاد بهبود معانی