گذشتهی ساده:
nippedشکل سوم:
nippedسومشخص مفرد:
nipsوجه وصفی حال:
nippingانگلیسی بریتانیایی سر زدن، برای مدت کوتاهی جایی رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
I need to nip to the store before it closes.
قبلاز بسته شدن باید به فروشگاه بروم.
He will nip over to his friend's house for a brief visit.
او برای ملاقات کوتاهی به خانهی دوستش سر میزند.
گاز گرفتن، نیشگون گرفتن، (بین دو چیز) فشار دادن، گرفتن، گیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He nipped my ear between his fingers and pulled.
گوشم را میان دو انگشتش گرفت و کشید.
I nipped my finger in the door.
انگشتم لای در گیر کرد.
He nipped his grandson between his knees.
نوهاش را بین زانوهایش گرفت و فشرد.
سوز، سرما
There is a nip in the air.
هوا سوز دارد.
I felt a nip on my nose during our evening stroll.
در حین قدم زدن عصرانهمان، سرمایی روی بینیام احساس کردم.
نیش، گاز
He felt a sharp nip from the curious puppy's teeth.
گاز تیزی را از دندانهای تولهسگ فضول احساس کرد.
She winced at the nip of the insect on her arm.
او از نیش حشره روی بازویش خود را تکان داد.
انگلیسی بریتانیایی (نوشیدنی الکی) جرعه، قلپ
He had a nip of the Gin.
یک جرعه از جین را نوشید.
She offered him a nip of whiskey to ease his nerves.
او برای آرام کردن اعصابش جرعهای ویسکی به او تعارف کرد.
قدیمی ناپسند نیپ (یکی از نامهای تحقیرآمیز نژادی علیه مردمان ژاپنی و نژاد آنها)
Nip is an extremely offensive word for a Japanese person.
نیپ کلمهای بسیار توهینآمیز برای ژاپنیهاست.
Nip is an ethnic slur against people of Japanese descent and origin.
نیپ توهینی قومی به مردم ژاپنیتبار و اصیل است.
جدا کردن، کندن، بریدن، زدن
With his teeth he nipped the cigar's end and then lit it.
با دندان ته سیگار برگ را کند و سپس آن را روشن کرد.
I nipped off the corner of the page with scissors.
گوشهی صفحه را با قیچی بریدم.
If you nip some of the blooms, the rosebush will grow faster.
اگر برخی از غنچهها را بزنی، بتهی گل سرخ زودتر رشد خواهد کرد.
مانع رشدونمو شدن، صدمه زدن، جلوی پیشرفت یا رشد چیزی را گرفتن، آسیب رساندن، با ناکامی مواجه شدن، شکست خوردن
His plans were nipped in their infancy.
نقشههای او از آغاز با ناکامی مواجه شدند.
Our plans were nipped in the bud.
نقشههای ما در همان اوائل با شکست مواجه شد.
(انگلیس - عامیانه - رانندگی یا مسابقه) یکوری رفتن، قیقاج رفتن، جلوی کسی پیچیدن
(مسابقه یا عمل و غیره) دارای عاقبت نامعلوم، دارای نیرو یا امتیاز تقریباً برابر
غنچه را کندن یا سرما زدن، جوانه را کشتن، در نطفه کشتن (خفه کردن)
از آغاز با ناکامی روبهرو کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nip