تغییر دادن (کم و جزئی) (بهمنظور اصلاح و بهبود)
The designer decided to tweak the font size to make the text more readable.
طراح تصمیم گرفت اندازهی فونت را تغییر دهد تا متن خواناتر شود.
I had to tweak the recipe by adding a pinch of salt to enhance the flavor.
مجبور شدم دستور غذا را با اضافه کردن مقداری نمک تغییر دهم تا طعم آن بهتر شود.
پیچاندن، کشیدن، نیشگون گرفتن (گوش و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the teacher tweaked my ear and said, "you're late again!"
معلم گوش مرا پیچاند و گفت: «باز دیر آمدی!»
She gently tweaked her earlobe.
او لالهی گوش خود را بهآرامی کشید.
تغییر (کم و جزئی) (بهمنظور اصلاح و بهبود)، ترفند
The coach made a few tweaks to the team's strategy.
مربی در استراتژی تیم تغییری جزئی ایجاد کرد.
The designer suggested a tweak to the logo to make it more visually appealing.
طراح برای جذابیت بیشتر لوگو، تغییری را در آن پیشنهاد کرد.
نیشگون، عمل کشیدن
She gave her hair a slight tweak to make it sit just right.
موهایش را کمی کشید تا درست بنشیند.
She gave her brother's ear a playful tweak as they walked past each other.
وقتی با برادرش از کنار هم رد میشدند، گوش برادرش را نیشگون گرفت.
بهدقت تنظیم کردن، اصلاح کردن
The mechanic needed to tweak the engine's settings to improve its performance.
مکانیک باید تنظیمات موتور را برای بهبود عملکرد آن اصلاح کند.
She asked the tailor to tweak the dress a little.
از خیاط خواست که لباس را کمی اصلاح کند.
آسیب دیدن، آسیب زدن (بهصورت جزئی)
Be careful not to tweak your back while lifting those heavy boxes.
مراقب باشید هنگام بلند کردن آن جعبههای سنگین به کمرتان آسیب نزنید.
I tweaked my wrist while trying to open a stubborn bottle.
هنگامی که سعی میکردم یک بطری سفت را باز کنم، مچ دستم آسیب دید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tweak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tweak