آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

    Portion

    ˈpɔːrʃn ˈpɔːʃn

    گذشته‌ی ساده:

    portioned

    شکل سوم:

    portioned

    سوم‌شخص مفرد:

    portions

    وجه وصفی حال:

    portioning

    شکل جمع:

    portions

    معنی portion | جمله با portion

    noun countable C1

    سهم، بخش (از چیزی بزرگ‌تر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    Each of them received a portion of the gain.

    هریک از آن‌ها سهمی از سود را دریافت کرد.

    You bear a portion of the blame.

    بخشی از تقصیر به گردن شماست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My portion was the biggest.

    سهم من از همه بزرگ‌تر بود.

    only the first portion of the book

    فقط بخش اول کتاب

    noun countable B1

    غذا و آشپزی پرس

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    I ordered an extra portion of rice.

    یک پرس برنج اضافه سفارش دادم.

    each soldier's portion of food

    پرس غذای هر سرباز

    noun countable

    سهم (از ارث یا هبه)

    She inherited a small portion of her grandmother's estate.

    او سهم کوچکی از دارایی مادربزرگش را به ارث برد.

    The portion of the inheritance was split among the siblings.

    سهم ارث بین خواهر و برادر تقسیم شد.

    noun

    حقوق میراث (از شوهر به زن)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    She inherited the portion estate after her husband's passing.

    او پس از مرگ شوهرش، میراث را به ارث برد.

    The portion was left to the surviving spouse.

    میراث به همسر بازمانده واگذار شده است.

    noun

    سرنوشت، قسمت، نصیب

    Suffering seems to be her portion in life.

    سرنوشت او در زندگی ظاهراً جز مشقت نیست.

    We must accept our portion.

    باید قسمت خود را بپذیریم.

    verb - transitive

    قسمت کردن، تقسیم کردن

    Julie portioned the food equally among us.

    جولی خوراک را به‌طور مساوی بین ما تقسیم کرد.

    The charity organization portioned out the food.

    سازمان خیریه غذا را سهم‌بندی کرد.

    verb - transitive

    حقوق تقسیم کردن، سهم دادن

    The properties were portioned among the four children.

    املاک میان چهار فرزند تقسیم شد.

    In the will, the deceased portioned a portion of his estate to each of his children.

    در وصیت‌نامه، متوفی قسمتی از دارایی خود را بین هر یک از فرزندان خود تقسیم کرده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد portion

    1. noun share, cut, ration
      Synonyms:
      part piece division section segment fraction bit amount quantity allocation allotment allowance quota measure serving helping cut lot parcel fragment scrap morsel excerpt extract taste sample chunk lump hunk gob ration member dose shot fix drag slug dram bang plum meed quantum moiety divvy lion’s share piece of action lagniappe smithereen
      Antonyms:
      whole entirety all
    1. noun fate, destiny
      Synonyms:
      luck fortune destiny lot doom circumstance kismet
    1. verb divide into pieces
      Synonyms:
      share divide distribute allocate deal assign part section allot dispense ration divvy up apportion parcel partition prorate administer dole out mete out piece quota shift
      Antonyms:
      join combine collect gather

    سوال‌های رایج portion

    گذشته‌ی ساده portion چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده portion در زبان انگلیسی portioned است.

    شکل سوم portion چی میشه؟

    شکل سوم portion در زبان انگلیسی portioned است.

    شکل جمع portion چی میشه؟

    شکل جمع portion در زبان انگلیسی portions است.

    وجه وصفی حال portion چی میشه؟

    وجه وصفی حال portion در زبان انگلیسی portioning است.

    سوم‌شخص مفرد portion چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد portion در زبان انگلیسی portions است.

    ارجاع به لغت portion

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «portion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/portion

    لغات نزدیک portion

    • - portico
    • - portiere
    • - portion
    • - portionless
    • - portland
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.