نیم، نیمه، نصف، نصفه، بخش، قسمت مساوی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Famine killed a moiety of the citizens.
قحطی نیمی از شهروندان را کشت.
The land was divided into two moieties.
زمین به دو بخش تقسیم شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moiety» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moiety