شکل جمع:
halvesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دونیم، (تقسیمشده به) نصفهها، نیمنیم
بسیار، خیلی، به مقدار زیاد، به مقدار قابلملاحظه
نصفانصف عمل کردن، بهطور پنجاهپنجاه عمل کردن، نصف هزینه (و غیره را) دادن
نصفانصف (کاری را کردن یا هزینهای را پرداختن)
بخش کوچکی از، فقط کمی از
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half