امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Half

hæf hɑːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    halves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun A1
نیم، نصف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to divide into two halves
- به دو نیم تقسیم کردن
- He won a hundred dollars and gave me half.
- او صد دلار برد و نصف آن را به من داد.
- He broke the wood in half.
- او چوب را به دو نیم کرد.
noun
(زمان) نیم‌ (ساعت)
- half past three
- سه و نیم
noun
شریک
noun
(بسکتبال و فوتبال و غیره) هر یک از دو نیمه‌ی مسابقه
- He got hurt during the first half.
- او در نیمه‌ی اول (مسابقه) مصدوم شد.
noun
(امریکا) نیم‌دلار
noun
(فوتبال) هاف‌بک، بازیکن میان زمین
adjective
نیمه، شقه، نصفه
- the larger half of an apple
- نیمه‌ی بزرگ‌تر سیب
- A half mask covered his eyes.
- نیمه نقابی چشمانش را پوشانده بود.
- a half-finished letter
- نامه‌ی نیمه‌تمام
- a half-eaten sandwich
- ساندویچ نیمه خورده
adjective
وابسته به نیم یا نصف
adjective
سو، طرف
adjective
ناقص، نیمی
adverb
اصلاً، در کل، نه چندان
- not half bad
- نه چندان بد (بد نیست)
adverb
به‌طور ناقص
- to be half interested
- تا حدی علاقه‌مند بودن
- to be half convinced
- نیمه‌مجاب بودن
adverb
تا اندازه‌ای، تا حدی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد half

  1. adjective partial
    Synonyms:
    bisected divided even-steven fifty-fifty fractional halved incomplete limited moderate partly
    Antonyms:
    total whole
  1. noun one of two equal parts of a whole
    Synonyms:
    bisection division fifty percent fraction hemisphere moiety

Collocations

  • in half

    دونیم، (تقسیم‌شده به) نصفه‌ها، نیم‌نیم

Idioms

  • by half

    بسیار، خیلی، به مقدار زیاد، به مقدار قابل‌ملاحظه

  • go halves

    نصفانصف عمل کردن، به‌طور پنجاه‌پنجاه عمل کردن، نصف هزینه (و غیره را) دادن

    نصفانصف (کاری را کردن یا هزینه‌ای را پرداختن)

ارجاع به لغت half

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «half» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half

لغات نزدیک half

پیشنهاد بهبود معانی