شکل جمع:
divisionsتقسیم، تقسیمبندی، قسمتبندی، بخشبندی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The division of labor in the company ensures that each employee has a specific role and responsibility.
تقسیم کار در شرکت مقرر میکند که هر یک از کارکنان نقش و مسئولیت خاصی دارند.
The company's profits have increased since the division of the company into separate departments.
سود شرکت از زمان تقسیمبندی شرکت به بخشهای جداگانه افزایش یافته است.
the division of a day into hours and minutes
تقسیم روز به ساعت و دقیقه
I did not like his method of division of profits.
من از روش تقسیم منافع توسط او خوشم نیامد.
بخش، قسمت، دایره (از یک سازمان بزرگ و غیره)، لشکر (نظامی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He made a division of his empire.
او امپراتوری خود را بخش کرد.
The divisions of a compass mark off its 32 points.
تقسیمات قطبنما، سی و دو نقطهی آن را مشخص میکند.
a division of the Ministry of Justice
دایرهای از وزارت دادگستری
the division of foreign languages
(در دانشگاه) بخش زبانهای خارجی
A division is larger than a regiment.
لشکر از تیپ بزرگتر است.
ورزش دسته
The top two teams from each division will advance to the playoffs.
دو تیم برتر هر دسته به مرحلهی پلیآف راه خواهند یافت.
Our team is currently leading the division.
تیم ما در حال حاضر در صدر دسته قرار دارد.
ریاضی تقسیم، بخش
The division of 20 by 5 results in a quotient of 4.
از تقسیم 20 بر 5 خارج قسمت 4 حاصل میشود.
The math teacher explained the concept of division to the students using various examples and exercises.
معلم ریاضی با استفاده از مثالها و تمرینهای مختلف بخش را برای دانشآموزان توضیح داد.
اختلاف، دودستگی، نفاق، تفرقه
an attempt to exploit the divisions between the two countries
کوششی در راه بهرهگیری از اختلافات آن دو کشور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «division» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/division