satellite, sputnik
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ماهوارهی مخابراتی، ماهوارهی رسانگر
communication satellite
ماهواره در بازگشت به زمین بهکلی سوخت.
On returning to earth the satellite burned up.
ماهواره را در مدار قرار دادن
to orbit a satellite
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ماهواره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماهواره