Dividend

ˈdɪvədənd / / -dend ˈdɪvədənd / / -dend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dividends

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
ریاضی بخشی، مقسوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
اقتصاد سود سهام، مقسوم
- Stock dividends are paid every six months.
- سود سهام هر شش ماه یکبار پرداخت می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dividend

  1. noun one’s share, profit
    Synonyms: allotment, allowance, appropriation, bonus, carrot, check, coupon, cut, dispensation, divvy, extra, gain, gravy, guerdon, interest, lagniappe, meed, pay, portion, premium, prize, proceeds, remittance, returns, reward, surplus, taste
    Antonyms: loss

ارجاع به لغت dividend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dividend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dividend

لغات نزدیک dividend

پیشنهاد بهبود معانی