فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bonus

ˈboʊnəs ˈbəʊnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bonuses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    انعام، جایزه، امتیاز، پرداخت اضافی
    • - Nowruz's bonus
    • - پاداش (عیدی) نوروز
    • - employee bonus
    • - پاداش کارمندان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bonus

  1. noun unexpected extra
    Synonyms: additional compensation, benefit, bounty, commission, dividend, fringe benefit, frosting, gift, golden parachute, goody, gratuity, gravy, hand-out, honorarium, ice, perk, plus, premium, prize, reward, special compensation, tip

ارجاع به لغت bonus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bonus

لغات نزدیک bonus

پیشنهاد بهبود معانی