فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Goody

ˈɡʊdi ˈɡʊdi

شکل جمع:

goodies

توضیحات:

این لغت به‌صورتِ goodie نیز نوشته می‌شود.

از این لغت معمولاً در حالت جمع (goodies) استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

چیز خوردنی، خوراکی دلچسب، چیزی که خوردنش لذت‌بخشه

The shelf was full of goodies.

طاقچه پر از خوردنی‌های لذت‌بخش بود.

a basket of goodies for the children

یه سبد از خوردنی‌ها برای بچه‌ها

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We bought lots of goodies for the picnic.

برای پیک‌نیک یه عالمه خوراکی دلچسب خریدیم.

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی (به‌ویژه در فیلم یا کتاب یا داستان) آدم خوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

It's one of those films where you don't know until the last moment who are the goodies and who are the baddies.

این فیلم از اون دسته فیلم‌هاست که تا لحظه‌ی آخر نمی‌دونی کدوم‌ آدم‌ها خوبن و کدوم‌ها بد.

I like the goodies of the film.

آدم‌های خوب داستان رو دوست دارم.

interjection informal

(به‌ویژه توسط بچه‌ها برای نشان‌دادن لذت) اوه چقدر خوبه!

Oh goody! Chocolate cake.

اوه چقدر خوبه! کیک شکلاتی.

Oh goody! Pizza.

اوه چقدر خوبه! پیتزا.

noun countable informal

(هر چیزی که جذاب باشد و مردم بخواهند داشته باشند) چیز جذاب و خواستنی

We're giving away lots of free goodies—T-shirts, hats and posters!

ما یه عالمه چیزهای جذاب رو تقدیم می‌کنیم؛ تی‌شرت، کلاه و پوستر!

The competition gives you the chance to win all sorts of goodies.

این رقابت بهت این شانس رو می‌ده که انواع چیزهای جذاب و خواستنی رو برنده بشی.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد goody

  1. noun good thing
    Synonyms:
    reward prize tidbit

لغات هم‌خانواده goody

ارجاع به لغت goody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «goody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/goody

لغات نزدیک goody

پیشنهاد بهبود معانی