آخرین به‌روزرسانی:

Tidbit

ˈtɪdˌbɪt ˈtɪdˌbɪt

معنی

noun

( titbit ) لقمه چرب‌ونرم، چیز عالی، خرده‌ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tidbit

  1. noun tiny portion
    Synonyms:
    bit bite morsel mouthful snack treat titbit delicacy goody soupçon
    Antonyms:
    lot

ارجاع به لغت tidbit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tidbit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tidbit

لغات نزدیک tidbit

پیشنهاد بهبود معانی