فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Titbit

ˈtɪtˌbɪt ˈtɪtˌbɪt

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در آمریکایی: tidbit

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی غذای لذیذ، لقمه‌ی خوش‌مزه، خوراک چرب‌ونرم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

The chef prepared a titbit for the party guests.

سرآشپز برای مهمانان مهمانی غذای لذیذی آماده کرد.

I couldn't resist trying a titbit from the buffet table.

نمی‌توانستم در برابر امتحان یک لقمه‌ی خوش‌مزه از میز بوفه مقاومت کنم.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی خبر جالب، اطلاعات جالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She shared a titbit about the history of the town.

او اطلاعات جالبی در مورد تاریخ شهر به اشتراک گذاشت.

The speaker shared a titbit of gossip that had everyone talking.

سخنران یک خبر جالب را به اشتراک گذاشت که همه را وادار به صحبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد titbit

  1. noun a small tasty bit of food
    Synonyms:
    tidbit choice-morsel

ارجاع به لغت titbit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titbit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titbit

لغات نزدیک titbit

پیشنهاد بهبود معانی