شکل نوشتاری این لغت در آمریکایی: tidbit
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی غذای لذیذ، لقمهی خوشمزه، خوراک چربونرم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The chef prepared a titbit for the party guests.
سرآشپز برای مهمانان مهمانی غذای لذیذی آماده کرد.
I couldn't resist trying a titbit from the buffet table.
نمیتوانستم در برابر امتحان یک لقمهی خوشمزه از میز بوفه مقاومت کنم.
انگلیسی بریتانیایی خبر جالب، اطلاعات جالب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She shared a titbit about the history of the town.
او اطلاعات جالبی در مورد تاریخ شهر به اشتراک گذاشت.
The speaker shared a titbit of gossip that had everyone talking.
سخنران یک خبر جالب را به اشتراک گذاشت که همه را وادار به صحبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «titbit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titbit