فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tidal Wave

ˈtaɪdl̩ˈweɪv ˈtaɪdl̩weɪv

شکل جمع:

tidal waves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موج عظیم، موج مهیب، موج سهمگین (ناشی از فعالیت زمین زیر دریا)

After the earthquake, a massive tidal wave hit the island.

پس‌از زلزله، موج عظیمی به جزیره برخورد کرد.

The tidal wave brought destruction to everything along the shore.

موج سهمگین، همه‌چیز را در امتداد ساحل نابود کردند.

noun countable

سیل، هجوم گسترده، انبوه، موج عظیم (تعداد بسیار زیاد از چیزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The politician struggled to respond to the tidal wave of criticism.

سیاست‌مدار برای پاسخ به هجوم گسترده‌ی انتقادات دچار مشکل شد.

A tidal wave of support poured in for the injured athlete.

سیل عظیم از حمایت به‌سمت ورزش‌کار مصدوم روانه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tidal wave

  1. noun giant sea wave
    Synonyms:
    tsunami giant wave rogue wave seismic sea wave tidal bore surface wave white horses giant sea swell seiche eagre

ارجاع به لغت tidal wave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tidal wave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tidal-wave

لغات نزدیک tidal wave

پیشنهاد بهبود معانی